قال الامام الصّادق علیه السّلام:
الله فی عَون المُومِن، مادامَ المُومِن فی عَون اَخیهِ؛
خداوند در پی یاری مؤمن است، تا وقتی که مؤمن در پی یاری برادر خویش است. (بحار الانوار، ج74 ،ص322)
حکایت شقرانی شرابخوار و امام صادق(ع)
شخصی به نام شقرانی شراب خورده به نزد امام صادق(ع) آمد. امام علیه السّلام اوّل کارش را انجام داد و او را شاد کرد، سپس با بیان لطیفی او را نهی از منکر کرد؛ امّا دو نکته را در نظر داشت:
اوّل آنکه مسأله شرابخواری را به رخ او نکشید؛
دوّم آنکه با او با کرامت سخن گفت و فرمود: ای شقرانی! کار خوب از هر کسی زیباست؛ ولی کار خوب تو زیباتر است؛ چون تو با ما نسبت داری.
کار زشت هم از هر کسی زشت است؛ ولی کار زشت تو، زشت تر است؛ چون به ما وابسته هستی.
بحارالانوار، جلد 47، صفحه 350
حضرت علی(علیه السّلام) در نهج البلاغه می فرماید:
ای بنده خدا! در عیب جویی کسی به خاطر گناهانش، شتاب مکن! چه بسا آن گناه بخشیده شود. و درباره خود، حتّی از گناه کوچکی که انجام داده ای، خود را در امان ندان؛ زیرا چه بسا که به خاطر آن عذاب شوی.
یا اباعبدالله لاتعجل فی عیب احد بذنبه فلعلّه مغفور له و لا تأمن علی نفسک صغیر معصیه فلعلک معذّب علیه.(خطبه 140، فیض الاسلام)
پیامبر اکرم (ص):
خداوند وقتی بخواهد بنده ای را هلاک کند
"حیــــــا" را از او میگیرد...
وقتی حیا از او گرفته شد منفـــور میگردد..
هرگز خود را بهتر ندانیم
امام حسین(علیه السّلام) برای شخصی نامه نوشت که: تو از یاران جدّم پیامبر اسلام هستی و در جنگها فداکاری های زیادی کرده ای. بعد از پیامبر، از یاران پدرم علی بن ابی طالب و بعد از او هم از یاران برادرم امام حسن بوده ای. سابقه رزمندگی تو در جنگها درخشان است. اکنون من به کربلا می روم. چه خوب است برای حمایت از من به کربلا بیایی.
او در پاسخ نوشت: من خسته شده ام. دیگر حال جبهه ندارم.
و در پایان عمر، امام را تنها گذاشت. بعد از شهادت امام گریه ها می کرد که: چگونه کسی که عمری در جبهه ها بود، در آزمایش آخر الهی مردود شد؟